Management

Management

وبلاگی برای آشنایی با رشته مدیریت
Management

Management

وبلاگی برای آشنایی با رشته مدیریت

اصل نو آوری

اصول نوآوری

اصول نوآوری

تمامی پزشکان تاکنون بارها شاهد بهبود معجزه آسای بیماران خود بوده اند. همه پزشکان این نوع بهبود ها را غیر علمی می دانند و تا کنون این موارد را روی کاغذ نیاورده اندتا به دانشجویان پزشکی تدریس شود. همانطور که در فصول قبل مثال های بسیاری را ذکر کردیم، نوآوری هیچ گاه به گونه ای سیستماتیک، هدفمند وسازمان یافته شکل نمی گیرد. بیشتر نوآوران، پدیده های خود را در اثر شانس و جرقه یکباره شانس و هوششان ارائه نموده اند و نه با پشتکار و زحمت زیاد اما بسیاری از نوآوری ها قابل تدریس و یادگیری نیست چرا که راه وروش مناسبی وجود ندارد که به افراد یاد بدهیم چگونه باهوش و ذکاوتمند باشند .
بزگترین فرد هوشمند جهان "لئو ناردو داوینچی" است. در هر صفحه از یادداشتهای او می توان انبوهی از اندیشه ساخت چرخبال (هلیکوپتر) و زیردریایی را مشاهده کرد او می توانست با تکنو لوژی قرن شانزدهم این اندیشه ها را به نوآوری تبدیل کند. "جیمز وات" (مخترع موتور بخار از دیدگاه دانش آموزان) و "توماس نیوکامِن" (مخترع موتور بخار از دیدگاه تاریخ دانان تکنولوژی) هر دو از نوآوران سیستماتیک و هدفمند بوده اند، اما " رابرت بوی " شیمی دان انگلیسی _ ایرلندی، یک شبه موتور احتراقی را اختراع نمود .نوآوری هدفمند که در نتیجه تحلیل، سخت کوشی و کار سیستمی حاصل می شود را می توان به عنوان تجربیات نوآوری مطرح نمود ودر مورد آنها بحث کرد. تقریباٌ ۹۰ در صد نوآوری های کارآمد و اثر بخش بر همین اساس صورت می گیرد. اما اصول نوآوری چیست؟ قطعانوآوران استثنایی نیز در صورت پیروی از این اصول می توانند اثر بخش باشند این اصول شامل دو دسته می با شند . تعدادی از آن مواردی که باید انجام دهیم و بخشی از مواردی که بهتر است انجام ندهیم. البته باید به این دو دسته سه شرط را باید اضافه کنیم.
● آنچه باید انجام دهیم
۱) نوآوری سیستماتیک و هدفمند با تحلیل فرصتها آغاز می شود . اولین قدم تفکر، در مورد آن چیزی است که آنرا منابع فرصتهای نوآوری می نامیم. این منابع در محیطهای مختلف دارای اهمیت متفاوت می باشند. برای مثال "جمعیت شناس " ارتباط چندانی با نوآوری فرآیندهای صنعتی ندارد.
۲) نوآوری هم مفهومی است و هم ادراکی دومین اصل اجباری در نوآوری همانا سرکشی، سوال کردن و گوش کردن می باشد. نوآوران موفق از هر دو نیم کره مغز خود خوب استفاده می کنند. آنها به اقام، آمار ومردم نگاه می کنند و تحلیل می نمایندکه "چه نوع نوآوری برای فرصتهای موجود لازم است؟" . آنها سعی می کنند تا انتظارات، ارزشها و نیازهای مصرف کنندگان و استفاده کنندگان را درک کنند.
۳) نوآوری اثر بخش باید ساده و هدفمند باشد _ تنها باید به یک کار پرداخت. البته ساده نیست، هر چیز ساده ای ابتدا با مشکل مواجه می شود. بهترین نوآوری آن است که مردم درباره اش بگویند: عالی است، چرا ما تا به حال به آن فکر نکرده بودیم. حتی نوآوری که یک بازار و مورد استفاده جدید ایجاد می نماید نیز باید به سوی کاربردی طراحی شده، صریح و مشخص سوق داده شود.
۴) نوآوری های اثر بخش کوچک می باشند و بزرگ نیستند. آنها در یک جهت مشخص خواهند بود. ایده های بزرگ با برنامه ایجاد انقلاب و تحول در یک صنعت، احتمال موفقیت بسیار پائینی دارند.
۵) آخرین مورد در این خصوص، هدف نوآوری در جهت رهبری است نوآوری نباید الزاماً به خاطر تبدیل شدن به یک فعالیت بزرگ باشد. چون هیچکس قادر به پیش بینی این مسأله نیست. اگر نوآوری از ابتدا در جهت رهبری نباشد، غیر متحمل است که به اندازه کافی قادر به موجودیت بخشیدن به خود باشد.
● آنچه نباید انجام دهیم
۱) نباید سعی کنیم که باهوش باشیم. نوآوری ها توسط افراد عادی و معمولی صورت می گیرد و تنها احمق ها نمی توانند نوآوری داشته باشند .
۲) نباید به فعالیتهای متنوع وپراکنده پرداخت. فعالیتها باید کانون مند باشند.
۳) در آخر اینکه، نباید سعی کنیم تا برای آینده نوآوری نمائیم. باید برای زمان حال نوآوری کرد. نوآوری می تواند پیامد های بلند مدتی داشته باشد و شاید تا ۲۰ سال آینده به بلوغ خود نرسد. در ابتدای دهۀ ۷۰ کسی تصور نمی نمود که رایانه ها تا این اندازه بر چگونگی و روش انجام کارها تأثیر داشته باشد.
● سه شرط
متأسفانه غالباً مشاهده شده که به این سه شرط آشکار هیچگونه توجهی نمی شود:
۱) نوآوری کار است. به دانش نیاز دارد.نوآوران معمولاً از دیگر افراد با استعدادتر می باشند و درچند زمینه فعالیت می کنند.
۲) برای موفقیت باید بر قدرت و توانایی خود تکیه کنند و به فرصتها در طیفی وسیعتر بنگرند. سپس از خود سؤال کند که کدام یک مناسب من است.
۳) در آخر اینکه نوآوری تأثیر است بر اقتصاد و جامعه، تغییری است در رفتار مصرف کنندگان، معلمین و کشاورزان و یا کل مردم. و یا اینکه تغییری است در یک فرآیند، در چگونگی کار کردن و تولید یا محصول کارآفرینی، باید نزدیک به بازار، متمرکز بر بازار ودر جهت بازارگرایی باشد.

مرجع: خلاقیت و کارآفرینی Innovation and Entrepreneurship

منبع : مرکز توسعه کارآفرینی