Management

Management

وبلاگی برای آشنایی با رشته مدیریت
Management

Management

وبلاگی برای آشنایی با رشته مدیریت

بزرگان مدیریت

  




http://www.annales.org/archives/images/fayol1.jpg


هنری فایول                                                          

(۲۹ جولای ۱۸۴۱ در استانبول - ۱۹ نوامبر ۱۹۲۵ در پاریس) مهندس معدن، سرپرست معدن و از نظریه پردازان فرانسوی بود.وی نظریه ای مستقل از نظریه مدیریت علمی فردریک تیلور با نام مدیریت اداری ارائه کرد. فایول یکی از تأثیرگزارترین مدافعان نظریه مدیریت جدید است.

به دلیل اینکه پدر هنری فایول از مهندسان سازنده مدخل شاخ طلایی در شهر استانبول بود وی ۶ سال از اوایل عمرش را در این شهر سپری کرد. او به همراه خانواده اش در سال ۱۸۴۷ به کشور فرانسه بازگشت. فایول در شهر سنت اتین در مدرسه معدن این شهر به تحصیل پرداخت. او پس از فارغ التحصیل شدن در رشته مندسی معدن سرپرست معدنی در کشور فرانسه شد. فایول در سال ۱۹۱۶ تجربیات خود را در کتابی با نام مدیریت صنعتی و عمومی منتشر کرد و چندی پس از آن فردریک تیلور نظریه مدیریت عملی را ارائه کرد.

نظریه مدیریت اداری

این نظریه یکی از جامع‌ترین نظریه‌ها در بحث مدیریت عمومی است. فایول نظریه مدیریت اداری را شامل ۶ دستورالعمل اصلی مدیریتی و ۱۴ قانون مدیریتی می داند.

 

آشنایی با محسن اصفهانیان، بنیان گذار برند گراد

اگر جزو طبقه متوسط جامعه هستید و برای خرید یک دست کت‌وشلوار مردانه برنامه‌ریزی کرده‌اید ، بهترین مارک‌های تولید داخل را احتمالا  "هاکوپیان"،" گراد"، "ماکسیم" یا" ایکات" می دانید. اما به نظر می رسد نمی‌توانید از قیمت مناسب و تنوع محصول در کت‌وشلوارهای " گراد" چشم‌پوشی کنید.
گراد به چه معناست؟

"گراد" جامه‌ای بوده است که ایرانیان باستان بر تن می‌کرده‌اند .این نام باستانی را " محسن اصفهانیان" –مدیر عامل- برای این  برند برگزید.

نام: محسن اصفهانیان
سال تاسیس گراد: 1370
نام شرکت : گراد آفرین
www.gerad.ir

محصولات: انواع پوشاک مردانه کت و شلوار، پیراهن، تی‌شرت، کروات، پاپیون، جوراب، لباس زیر، کیف، کفش، کمربند، دکمه سردست و انواع لباس‌های زمستانی
 
سال 1376ابتدای راه بود و آموزش و تحقیق .محسن اصفهانیان -مدیر عامل- به همراه  محمودی -عضو هیات مدیره- برای آموختن طراحی و تکنولوژی روز دنیا در کارخانه های مطرح جهان راهی نقاط گوناگون دنیا شد. (کشورهایی مثل آمریکا، ایتالیا، آلمان) و با  آموختن دانش نوین صنعت پوشاک برای پایه گذاری روال جدیدی در تولید و بومی کردن صنعت پوشاک  کشور به ایران بازگشت.

او  از بدو سرمایه‌گذاری برای افزایش میزان تولید، برنامه‌ریزی گسترده‌ای برای آموزش پرسنل داشت، به‌گونه‌ای که تعداد زیادی از تکنیسین‌های گراد، دوره‌های آموزشی مختلفی در معروف‌ترین انستیتیوهای مد و پوشاک از جمله موسسه معروف " مولر" در آلمان گذرانده‌اند.

http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/1/31/2676_334.jpg

 

آشنایی با محسن اصفهانیان، بنیان گذار برند گراد

 

اگر جزو طبقه متوسط جامعه هستید و برای خرید یک دست کت‌وشلوار مردانه برنامه‌ریزی کرده‌اید ، بهترین مارک‌های تولید داخل را احتمالا  "هاکوپیان"،" گراد"، "ماکسیم" یا" ایکات" می دانید. اما به نظر می رسد نمی‌توانید از قیمت مناسب و تنوع محصول در کت‌وشلوارهای " گراد" چشم‌پوشی کنید.

گراد به چه معناست؟

"گراد" جامه‌ای بوده است که ایرانیان باستان بر تن می‌کرده‌اند .این نام باستانی را " محسن اصفهانیان" –مدیر عامل- برای این  برند برگزید.

نام: محسن اصفهانیان
سال تاسیس گراد: 1370
نام شرکت : گراد آفرین
www.gerad.ir

محصولات: انواع پوشاک مردانه کت و شلوار، پیراهن، تی‌شرت، کروات، پاپیون، جوراب، لباس زیر، کیف، کفش، کمربند، دکمه سردست و انواع لباس‌های زمستانی
 
سال 1376ابتدای راه بود و آموزش و تحقیق .محسن اصفهانیان -مدیر عامل- به همراه  محمودی -عضو هیات مدیره- برای آموختن طراحی و تکنولوژی روز دنیا در کارخانه های مطرح جهان راهی نقاط گوناگون دنیا شد. (کشورهایی مثل آمریکا، ایتالیا، آلمان) و با  آموختن دانش نوین صنعت پوشاک برای پایه گذاری روال جدیدی در تولید و بومی کردن صنعت پوشاک  کشور به ایران بازگشت.

او  از بدو سرمایه‌گذاری برای افزایش میزان تولید، برنامه‌ریزی گسترده‌ای برای آموزش پرسنل داشت، به‌گونه‌ای که تعداد زیادی از تکنیسین‌های گراد، دوره‌های آموزشی مختلفی در معروف‌ترین انستیتیوهای مد و پوشاک از جمله موسسه معروف " مولر" در آلمان گذرانده‌اند.

اصفهانیان، خط تولید " گراد آفرین" را تا سال 1383  گسترش داد به نحوی که  400 کارگر و تکنیسین ، روزانه 300 دست کت‌وشلوار مردانه تولید می کردند. وی بعدها تعداد کارگران شرکت را  به 600 نفر رسانید تا ظرفیت دوخت‌ودوز 400 دست کت‌وشلوار در این کارخانه امکان پذیرشود. امروزه، آن‌گونه که مدیران گراد آفرین می‌گویند، فروش سالانه گراد، فراتر از 150 هزار دست کت‌وشلواراست که ازطریق افزایش شیفت کاری کارگران امکان‌پذیر شده است.

گراد پس از‌ هاکوپیان، دومین تولیدکننده تمام صنعتی پوشاک درایران است که البته درمقایسه با ‌هاکوپیان، خط تولید و توان نرم‌افزاری و سخت‌افزاری مدرن‌تری نیز دارد.

گراد: هر آنچه از طرح و رنگ بخواهید.

شما به هر شکل و سایزی در گراد می‌گنجید!

گراد، سایزبندی محصولات خود را براساس متد موسسه مولرآلمان،  تنظیم کرده است بنابراین، نخستین تولیدکننده ایرانی است که برای 95 درصد مردان ایرانی در 9گروه سایزی، کت‌وشلوار تولید می‌کند. ادعای مدیران شرکت گراد آفرین این است که تولیدکننده رقیب آنها-هاکوپیان- براساس متد مولر، تنها در سه سایز کت‌وشلوار تولید می‌کند اما تعداد سایزهای گراد، سه برابر این تولیدکننده قدیمی‌و پرطرفدار است. بنابراین اگر خیلی چاق هستید یا خیلی کوتاه آفریده شده ‌اید یا در هرصورت، اندازه‌ای منحصربه‌فرد دارید، به‌طور قطع، کت‌وشلوار برازنده شما درمیان محصولات گراد موجود است !

گراد جامه ای  با نام های کهن- در جستجوی محبوبیت در عین اصالت
محصولات گراد، براساس نام‌های ایران باستان نامگذاری شده است به‌طور مثال، ایساتیس- نام قدیمی‌یزد- یا سورن- به معنی نیرومند- و کلاردر –نام رشته کوهی در استان چهارمحال بختیاری و نام‌هایی از این دست، بر کت‌وشلوارهای گراد حک شده است. هرچند نام‌های قدیمی‌ و کهن بر محصولات گراد گذاشته شده اما نکته مهم این است که تولیدات گراد، برای افراد 18 ساله تا 50ساله طراحی شده و همان گونه که اشاره شد، در 9 سایز به خریداران عرضه می‌شود.

نانو گراد
در راستای ارتقای سطح کیفی و نزدیک شدن به استانداردهای روز دنیا این شرکت موفق به تولید پوشاک با خاصیت ضدلک، ضدآب، ضدحساسیت، ضدتعریق و آنتی‌باکتریال شده است. الیاف به کار رفته در این پوشاک نشأت گرفته از طبیعت است و با استفاده از آن، مصرف سرانه آب و پودرهای شوینده کاهش می‌یابد که این مساله افزایش عمر پوشاک را به همراه دارد. به جز کت‌وشلوارهای معروف به نانو گراد، دیگر پوشاک نانو، ازجمله جوراب‌های نانو در فروشگاه‌های گراد وجود دارد که نسبت به جوراب‌های معمولی، بوی بسیار کمتری دارد.
 
برند  گراد در سایت رسمی شرکت، این گونه خود را معرفی می نماید:

راه گراد:ارتقا کیفیت زندگی از طریق تامین آراستگی جامعه

گراد برندی خوشنام و قابل اطمینان برای تمامی کسانی است که به آراستگی و پوشش خود می اندیشند.ما از قبل به نیازهای مشتریان خود توجه داریم و با نوآوری و بکارگیری فن آوری های نوین طراحی و تولید، جدیدترین پوشاک و محصولات مکمل مورد نیاز آنان را با برترین کیفیت و مناسب ترین قیمت ها و هماهنگ با شایسته ترین مدهای منتخب، در اختیار آنان قرار می دهیم.

گراد، سازمانی تعالی خواه و استراتژی محور است که خلق ارزش و تامین رضایت مشتریان را از طریق ارائه محصولاتی با کیفیت برتر و هماهنگ با مدهای منتخب جستجو می کند و برای دستیابی به آن، از یک سو با ایجاد شرایط مطلوب کاری، فرصت لازم برای کسب مهارت ها و بروز شایستگی ها را برای کارکنانش فراهم می آورد و ارتقا کیفیت زندگی ایشان را از طریق تامین حقوق مادی و معنوی آنها جستجو می کند و از سویی دیگر روابطی پایدار با تأمین کنندگان را تعقیب می نماید.

رعایت نظم، شایسته سالاری، احترام به کرامت انسانی و صداقت از جمله باورهای گراد در ایجاد محیطی مناسب برای پرورش و توسعه است، این درحالی است که احترام به محیط زیست را احترام به خود تلقی می کند و نسبت به وارثان آتی آن احساس مسؤولیت کرده، به قوانین و ارزش های فرهنگی و اجتماعی احترام گذاشته و از پتانسیل های آن به طور هوشمندانه استفاده می کند.

تمامی افراد جامعه که به آراستگی خود اهمیت می‌دهند مشتریان امروز و فردای گراد هستند و برای دستیابی و توسعه مشتریانی پایدار، ضمن استفاده مستمر از فن آوری های نوین و علوم مدیریت، شایستگی های خود را در انعطاف پذیری، نوآوری هوشمندانه و کیفیت برتر محصولات جستجو می کند، « تا نشان گراد همواره مترادف با نوآوری، خوشنامی و اعتماد باشد.»





                                           [مدیر کمپانی نیسان ژاپن و رنوی فرانسه ]                                           

http://bazarkhabar.ir/Picture/20120811151034_logo-nissan-new.jpg

 


        

«carlos Ghosn» از جمله معدود مغزهای متفکری است که با قدرت اندیشه بالای خود توانسته در یک زمان هدایت دو کمپانی بزرگ را برعهده گیرد و در هر دو به عنوان یک پدیده باور نکردنی ظاهر شود. مدیریت کمپانی «Nissan Motor» ژاپن، «Renault S.A» فرانسه و همچنین عضویت در هیات مدیره امپراطوری «Sony» و شرکت «Alcoa»، تمامی اینها شرایطی است که برای هر فرد ممکن است با تمام توان و تجربه و دانشی که داشته باشد محال وباور نکردنی باشد. نکته جالب اینجاست که«Ghosn» علاوه بر اینها در کشور ژاپن به عنوان یک فرد موثر و دست اندر کار حرفه ای در لوازم خانگی نیز شهرت دارد!
«
carlos Ghosn» نمونه کامل مدیری است که با آشنایی کامل از فرهنگ های مختلف، بازارهای چند ملیتی را شناسایی کرده و با استفاده از خردو دانش بالای خود نبض هر یک از این بازارها را در اختیار خود گرفته است. مدیری که خود متولد آمریکای جنوبی است، کار رسمی خود را در اروپا آغاز کرده و اوج شهرتش را در آسیا تجربه نموده و حال هر هفته بین سه قاره آسیا، اروپا و آمریکا در حال سفر است تا مبادا از تجربیات دیگران عقب بماند.
دادن جانی دوباره به کمپانی تقریبا ور شکسته «نیسان» که حال به عنوان کمپانی شماره دو خودرو سازی ژاپن مجددا به عرصه رقابت بازگشته است، سبب شد تا نام «
Ghosn» به عنوان یک اسطوره در اذهان مردم ژاپن باقی بماند. هنگامی که او در سال 1999 سکان هدایت این کمپانی را در دست گرفت، به همه هواداران این شرکت قول داد که در عرض دو سال مجددا آن را به روزهای پرشکوه اولیه اش بازگرداند و اگر موفق به انجام دادن این کار نگردد، بلافاصله پس از این مدت از سمت خود استعفا خواهد کرد و همگان دیدند که بعد از مدت دو سال نه تنها نیازی به استعفای او نبود بلکه برای موفقیت او جشن های بزرگی برپا گردید.
اینکه ملیت او واقعا کجایی است مساله ای نیست که به راحتی بتوان به آن پرداخت «
carlos Ghosn» در نهم مارس 1954 در برزیل متولد شد.پدر و مادرش اصلیتی لبنانی داشتند و او نیز با شناسنامه فرانسوی(!) در بیروت بزرگ شد. در سال 1974 از دانشگاه پلی تکنیک پاریس فارغ التحصیل شد و در سال 1978 از یکی دیگر از دانشگاه های این شهر مدرک مهندسی گرفت و بلافاصله در یک کمپانی فرانسوی ساخت لاستیک با نام «Michelin» مشغول به کار شد و در سال 1981 به سمت مدیریت یکی از شعبه های شرکت در پاریس در آمد.
هوش سرشار او در کار عبور از پله های ترقی را بسیار آسان گردانیده بود. به سبب توانایی ها و نظریات فوق العاده اش به سرعت مورد توجه مدیران «
Michelin» قرار گرفت و در فاصله سالهای 1984 و 1985 به عنوان مسئول بخش تحقیق و توسعه کمپانی به خدمت گرفته شد. پس از آن در سال 1986 به عنوان مسئول هماهنگی شعبات کمپانی در آمریکای جنوبی به زادگاهش بازگشت و در برزیل مشغول به کارشد. برای مدت چهار سال در آنجا ماند وبازار «Michelin» را در آمریکای جنوبی قوت بخشید و بر همین اساس مدیران شرکت تصمیم گرفتند تا در اختیار گرفتن بازار آمریکای شمالی «Ghosn» را به آنجا بفرستند. دیگر برای آنها نام«Ghosn» همانند نام سردار لشکری می آمد که او را به هر ماموریتی می فرستادند، از پیروزی و کشور گشایی او مطمئن بودند. هر زمان خطری برای بازار یک منطقه احساس می شد، فورا «Ghosn» در جلسات مطرح می گردید و بلافاصله از توان او برای رهایی استفاده می کردند. اینگونه بود که در سال 1990 ، «carlos Ghosn» به عنوان مسئول نمایندگی های کمپانی «Michelin» وارد آمریکای شمالی شد و فعالیت خود را آغاز نمود. ورود او به این منطقه به منزله نوسازی ساختار تمامی شعبات حاضر در آنجا بود. با یک خانه تکانی گسترده در اوایل دهه 1990 چنان قدرتی به حضور کمپانی در منطقه بخشید که مدیران آن تصمیم به خرید کمپانی لاستیک سازی «Uniroyal Goodrich» گرفتند و از این وضعیت به مراتب خرسند به نظر می رسیدند.
با پیچیدن آوازه شهرت و توانایی مهندس «
Ghosn» در سراسر جهان و میان کمپانی های بزرگ و صنعتی هر یک در تلاش برای بکارگیری او برآمدند و پیشنهاداتی را مطرح می نمودند. از میان تمامی تقاضاها از شرکت های دور و نزدیک، «Ghosn» به پیشنهاد کمپانی رنوی فرانسه را پذیرفت و در اکتبر سال 96 با این کمپانی وارد قرار داد شد. در دسامبر آن سال«Ghosn» با سمت مدیریت این کمپانی در «Mercosur» مشغول به کارشد. در این سمت او مسئولیت بخش های مهندسی، توسعه، ساخت، تحقیقات پیشرفته، عملیات قدرت و همچنین خرید محصولات در این منطقه رابر عهده داشت.
با ورود او به بازار خودرو کم کم استعدادهای ویژه او در این صنعت نمایان گشت، سیاست های اقتصادی او چنان مورد رضایت مدیران کمپانی در آمده بود که از او در جلسات مختلف به عنوان یک سیاستمدار حرفه ای نام می بردند، در مدت زمان اندکی با کاهش هزینه های اضافی و همچنین تعطیل کردن تعدادی از شعبات کم سوده این شرکت در مکانهای مختلف، سبب کسب سود ده فراوان برای کمپانی گردید و از آن پس او را «
le Cost Killer»- قیمت شکن- می نامیدند.
دراواخر دهه 1990 کمپانی نیسان ژاپن به پایان عمر خودش نزدیک شده بود. سهامداران این شرکت اقدام به فروش سهام خود کرده بودند و هر یک قصد فرار از این وضعیت بحرانی و خطرناک را داشتند. در همین زمان شرکت «رنو» با خرید 37 درصد از سهام این کمپانی به نجات آن برخاسته بود. در مارس 1999 کمپانی فرانسوی «رنو» رسما این میزان سهام را خریداری کرد و اعلام کرد که قصد دارد جلوی ورشکستگی کامل نیسان را بگیرد. مدیران این کمپانی بسیار آسوده و با زبانی بسیار ساده سخن از رهایی نیسان از خطر سقوط می دادند و با اعتماد به نفسی بالا اعلام می کردند که کمپانی آنها توان انجام این عملیات نجات را دارد. البته آنها حق داشتند، چرا که از نیروی متخصصی بهره می جستند که همواره در لحظات بحرانی، نجات بخش خواهدبود و در کارنامه خود پیروزی ارزنده ای را ثبت نموده است.

در ژوئن سال 1999 «
carlos Ghosn» برای نوسازی و نجات نیسان به ژاپن فرستاده شد. پس از یکسال تحقیق و بررسی در ژاپن، در ژوئن 2000 او رسما مدیریت کمپانی را بر عهده گرفت و متعهد شد که در عرض دو سال مجددا نیسان را به همان توانمندی باز خواهد گرداند. برای بسیاری این صحبت تنها یک بلوف و یا یک شعار تلقی می شد اما آنان که «Ghons» را می شناختند به خوبی به تحقق این مساله واقف بودند.
مشابه عملکردش در «رنو » این بار نیز او اقدام به حذف هزینه های اضافی نمود، تعطیلی بسیاری از شعبات راکد، کاهش بسیاری از هزینه های داخلی و خرج و مخارج رسمی کمپانی، او را قادر ساخت تا با مدیریت جدی و توانمند خود، در آغاز هزاره سوم روزنه امید را نمایان سازد. در عرض مدت زمان کوتاهی «
Ghons» به مشهورترین چهره در ژاپن تبدیل شد، آنها که سن و سال بیشتری داشتند او را با افسانه های کهن ژاپنی مقایسه می کردند و توانایی او را خارج از توانایی انسان معمولی می دانستند، در اکتبر سال 2001 او اقدام به چاپ کتاب زندگی نامه اش نمود و در اولین ماه فروشش توانست 150 هزار نسخه از آن را به فروش رساند که به فروش ترین کتاب آسیا شهرت یافت.
در سال 2002 ، «
Ghons» به عنوان معاون کمپانی بزرگ «رنو- نیسان» و همچنین عضو هیات مدیره «رنو» نیز درآمد و سرانجام اینکه در آوریل امسال (2005 ) او به سمت مدیر کمپانی «رنو» منصوب شد. بر اساس نظر سنجی های انجام شده در جراید تخصصی اتومبیل در سراسر دنیا،«carlos Ghosn» به عنوان با نفوذترین فرد در صنعت خودروی دنیا در سال 2005 شناخته شده است.

 


 





http://www.digitaltrends.com/wp-content/uploads/2010/09/sony_logo_1.jpg

Akio Morita (Акио Морита)


 


 

 












«Akio Morita» در 26 ژانویه سال 1921 در «Nagoya» کشور ژاپن متولد شد. او که در رشته فیزیک تحصیل می کرد، با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت ارتش ژاپن درآمد و در ناوگان دریایی ارتش به کار مشغول شد.

در هفتم ماه مه سال 1946 «Marito» به همراه یکی از همرزمانش در جنگ با نام «Masaru Ibuka» یک شرکت تعمیر رادیوهای دست دوم تحت عنوان «Tokyo Tsushin kogyo» بنا کردند. در آن زمان «Morita» 25 سال و «Ibuka» 38 سال داشت و هر دو با سرمایه اولیه 190 هزار ین ژاپن شرکت را با 20 کارمند اداره می کردند.
در سال 1949 شرکت اولین نوارهای مغناطیسی خود را روانه بازار کرد و در سال 1950 توانست اولین ضبط صوت های ژاپنی را تولید نماید. در سال 1957 نیز اولین رادیوهای جیبی توسط این کمپانی تولید و به بازار عرضه گردید. یکسال بعد زمانی که شرکت کوچک سابق حال به یک کمپانی نسبتا صاحب نام تبدیل شد، تصمیم به تغییر عنوان آن به «
Sony» گرفته شد . در سال 1960 کمپانی Sony اولین تلویزیون های ترانزیستوری را ابداع نمود و بعد به طور گسترده روانه بازار نمود. در سال 1965 نیز اولین دوربین فیلمبرداری خانگی توسط این کمپانی ساخته و به بازار عرضه شد. پس از آن محصولات مهم Sony عبارت بودند از «Walkman» تلویزیون های «Trinitron» مایکرو دیسکت های کامپیوتر و سرانجام از «Sony Playstation» که هر یک شهرت فراوانی را به سوی این امپراطوری عظیم روانه ساخت. با گسترده تر شدن فعالیت کمپانی در عرصه الکترونیک و افزایش حجم تقاضا از سراسر دنیا شعبات متعددی در سراسر این کره خاکی بنا شد. در کشور آمریکا این شعبه در سال 1970 کار خود را با ریاست شخص «Morita» آغاز نمود و اینگونه شد که «Sony» به عنوان اولین شرکت ژاپنی در بورس نیویورک حضور یافت. دو سال بعد یعنی در سال 1972 مجددا Sony اولین کمپانی بود که یک کارخانه آمریکایی دایر می کرد.
البته روند کاری «
Morita» و قلمرو تحت فرمانش همیشه با خط سیر صعودی همراه نبوده است. شکست Sony در رقابت با کمپانی Matsushita در عرضه و تولید نوارهای VHS و همچنین خرید ناموفق 4/3 میلیارد دلاری این شرکت که قصد داشت با در اختیار گرفتن کمپانی فیلم سازی «Columbia Pictures» حضور قطعی در هالیوود داشته باشد، از جمله روزگار تخلی به شمار می روند
که در دوره ای مشکلات عدیده ای برای پادشاهی
Sony پدید آورده بودند. اما به هر حال sonyهمواره حرف اول را در بازار الکترونیک می زده و می زند.
در رابطه زندگی شخصی «
Morita» نکات جالبی وجودارد . او در مدت زندگانی اش دوستان پرنفوذ بسیاری در سراسر دنیا علاوه بر کشور ژاپن داشت که نخست وزیر پیشین ژاپن و همچنین «Kissinger» رئیس جمهور دهه های سابق ایالات متحده از جمله این افراد به شمار می روند.
در اواخر دهه 1990 ثروت او که بیش از 3/1 میلیارد دلار تخمین زده می شد سبب گشت تا مجله اقتصادی «
Forbes» نام «Morita» را در لیست ثروتمندترین های دنیا قرار دهد. همچنین او تنها غیر آمریکایی بود که مجله «Time» به عنوان بزرگترین و موفق ترین مدیران و بازرگانان در لیست خود جای داد. او همچنین به سبب سیاست های اقتصادی و مهارت های مدیریتی که از خود به نمایش گذارد، از سوی مجامع علمی مختلف ژاپن ، انگلستان و ایالات متحده نشان یادبود و لیاقت دریافت کرد.
دیگر اینکه به سبب مشغله فراوان کاری در دوران جوانی «
Morita» پس از سن 50 سالگی تازه به یادگیری ورزش های اسکی، تنیس و همچنین غواصی روی آورد که این امر در نوع خود بی نظیر است. اشتغال یکباره او به این ورزش ها موجب گردید تا در سال 1993 هنگامی که مشغول بازی تنیس بود، دچار حمله قلبی شود و مابقی عمر را بر روی صندلی چرخ دار سپری نماید. یکسال بعد یعنی در سال 1994 از سمت خود در کمپانیSony استعفا داد و «Norio Ohga» را جانشین خود ساخت.
سرانجام «
Akio Morita» در سوم اکتبر 1999 در سن 78 سالگی بر اثر بیماری ذات الریه جان سپرد و تمامی اموال و دارایی خود را برای همسر و دو پسر و تنها دخترش به ارث گذاشت.
هم اکنون امپراطوری عظیم
Sony با فروش سالانه بیش از 33 میلیارد دلار، در جایگاه قدرتمندترین بازار صوتی تصویری قرار دارد.



زندگی نامه مایکل پورتر


مایکل پورتر در عصری که هم از اساتید مدیریت تمجید می‌شود و هم انتقاد، به نظر می‌رسد مایکل پورتر یکی از معدود کسانی است که هم توانسته خود را به اثبات برساند و هم این که در جهان کسب و کار تقریباً بدون انتقاد باقی بماند. پورتر، از زمان چاپ نخستین کتاب به نام استراتژی رقابتی در سال 1980، به یکی از بزرگ‌ترین متفکران استراتژیک تبدیل شد.

1947 تولد
1969 اخذ مدرک مهندسی هوانوردی از دانشگاه پراینستون
1971 دریافت مدرک فوق لیسانس مدیریت بازرگانی از دانشکده‌ بازرگانی هاروارد
1973 دریافت مدرک دکترا از دانشگاه هاروارد. عضویت در هیات علمی دانشکده‌ بازرگانی هاروارد.
1980 انتشار کتاب استراتژی رقابتی که او را به یکی از متفکرین استراتژیک بدل ساخت.
1994 تاسیس مرکز رقابت و انتصاب به عنوان رییس هیات مدیره و مدیر عامل آن

زندگی و دوره‌ شغلی
پورتر که در سال 1947 به دنیا آمده، در سال 1969 موفق به اخذ مدرک مهندسی هوانوردی شد و در سن 26 سالگی به عضویت هیات علمی دانشکده‌ بازرگانی هاروارد درآمد. همانند بسیاری دیگر از دانشگاهیان، او یک شرکت مشاوره به نام مانیتور تاسیس کرد که در حوزه‌ استراتژی، به شرکت‌های برتر و مؤسسات دولتی مشاوره می‌داد.
تفکر او در قبال استراتژی به کمک تحقیقات او در صنایع و شرکت‌ها مورد تایید قرار گرفته‌اند. طی یک دوره‌ تقریباً 20 ساله، تفکر او مستمر و رو به توسعه باقی مانده و این جریان که پس از انتشار کتاب او تحت عنوان استراتژی رقابتی در اوایل دهه‌ 1980 ایجاد شد، هنوز هم از حرکت باز نایستاده است.

اندیشه‌ کلیدی
قبل از کتاب استراتژی رقابتی، بخش اعظم تفکرات استراتژیک یا بر منابع داخلی سازمان‌ها و شرکت‌ها و سازگاری آنها برای رفع شرایط خاص در محیط بازار متمرکز بودند و یا توسعه‌ قدرت رقابتی سازمان از طریق کاهش قیمت‌ها و افزایش سهم در بازار. این رویکردها برگرفته از کار ایگور آنسوف و سیستم‌ها و فرآیندهایی بودند که استراتژی را بخشی مکمل برای یک سازمان می‌دانستند.
در کتاب استراتژی رقابتی، پورتر ضمن تایید این رویکردها، روشی تازه را برای نگریستن به استراتژی در اختیار مدیران قرار می‌دهد که نه بر اساس نگرش‌های موجود در بازار یا توانمندی‌های سازمانی بلکه بر اساس نگرش موجود در خود صنایع می‌باشد.

توانمندی درونی برای رقابت – زنجیره‌ ارزشی
پورتر دو نوع فعالیت مهم در حوزه‌ کسب و کار را توضیح می‌دهد و آنها را اولیه و ثانویه می‌نامد. فعالیت‌های اولیه در خصوص انتقال داده‌ها (مواد خام) به ستاده‌ها (محصولات) و همچنین تحویل و خدمات پس از فروش هستند. معمولاً این فعالیت‌ها، جزء اقدامات اصلی «مدیریت صف» هستند و عبارتند از:
• خدمات پشتیبانی درونی – پردازش و انبارسازی مواد؛
• عملیات – تبدیل مواد خام به محصولات نهایی؛
• خدمات پشتیبانی برونی – انجام سفارشات و توزیع؛
• بازاریابی و فروش – ارتباطات و قیمت‌گذرای؛
• خدمات – نصب و خدمات پس از فروش.
فعالیت‌های ثانویه عبارتند از:
• تدارکات – خرید و عرضه؛
• توسعه‌ فن‌آوری – تخصص، رویکردها و مهارت‌ها؛
• مدیریت منابع انسانی – استخدام، ارتقا، ارزشیابی، تشویق و توسعه؛
• زیرساختارها – مدیریت عمومی و مدیریت کیفی، تامین بودجه و برنامه‌ریزی.
برای بقا در رقابت و عرضه‌ آنچه که مشتریان تمایل به خریدن آنها دارند، شرکت باید تضمین نماید که تمامی این فعالیت‌های زنجیره‌ ارزشی حتی اگر بخشی از فعالیت‌ها در خارج از سازمان انجام می‌شوند، با یکدیگر مرتبط هستند. ضعف در هر یک از این فعالیت‌ها بر کل زنجیره و قدرت رقابتی شرکت تاثیر خواهد گذارد.

پنج عامل
پورتر استدلال می‌نماید که به منظور ارزیابی توانایی رقابتی در محیط بازار، یک سازمان باید یکی از این سه استراتژی عمومی را انتخاب نماید:
• رهبری هزینه – تبدیل شدن به کم‌هزینه‌ترین تولیدکننده‌ بازار؛
• تنوع‌سازی – ارایه‌ محصولات به شکلی متفاوت یا ویژه؛
• تمرکز – دستیابی به برتری در یک بازار پر رونق.
مهارت مهم، انتخاب صحیح در زمانی صحیح است. این استراتژی‌های عمومی برگرفته از پنج نیروی رقابتی هستند که سازمان باید آنها را مد نظر قرار دهد. این عوامل عبارتند از:
• قدرت مشتریان برای تاثیر گذاردن بر قیمت‌ها و کاهش حاشیه‌ سود؛
• قدرت عرضه‌کنندگان برای تاثیر گذاردن بر قیمت‌گذاری سازمان؛
• تهدید محصولات مشابه برای محدود کردن آزادی بازار، کاهش قیمت‌ها و در نتیجه کاهش سود؛
• سطح رقابت موجود که بر سرمایه‌گذاری در زمینه‌ بازاریابی و پژوهش تاثیر گذارده و سود را محدود می‌سازد؛
• تهدید شرکت‌های تازه وارد به بازار که رقابت را شدید ساخته و بر قیمت‌گذاری و سودآوری تاثیرگذار است.
در سال‌های اخیر، پورتر کار اولیه‌ خود را مورد تجدیدنظر قرار داده است. این امر به دلیل تغییرات سریع در بازار است زیرا شرکت‌ها فقط نمی‌توانند در یک جبهه‌ استراتژیک رقابت کنند بلکه باید وارد رقابت در تمامی جبهه‌ها شوند. پورتر می‌گوید که این نوعی سوء تعبیر از مفهوم او در قبال شرکت‌هایی است که می‌خواهند در ارتباط با این پنج عامل، به یک جایگاه خوب استراتژیک دست یابند. تعیین جایگاه کافی نیست. آنچه که شرکت‌ها باید انجام دهند این است که ببینند این پنج عامل چگونه به آنها در تبدیل قواعد صنعتی به نفع سازمانشان کمک می‌کنند.

تنوع‌سازی
به جای تنها عمل کردن، یک سازمان می‌تواند از طریق تنوع‌سازی و اکتساب، رشد خود را سرعت ببخشد. در حالی که شرکت‌های مشاور همچون گروه مشاوره‌ بوستون (توسعه‌ بازار/ ماتریس سهم بازار) و مک‌کینسی (چارچوب 7-
S) به عنوان الگوهای تحلیلی برای یافتن علل صعود و سقوط شرکت‌ها به وجود آمده‌اند اما پورتر سه آزمون را برای سنجش موفقیت، ترجیح می‌دهد:
• آزمون جذابیت. صنایعی که برای تنوع‌سازی انتخاب می‌شوند باید دارای ساختاری جذاب باشند. سود سرمایه‌گذاری یک صنعت جذاب، بالا است اما موانع ورود هم زیاد هستند؛ قدرت چانه‌زنی مشتریان و عرضه‌کنندگان در حد متوسط است؛ و تنها چند محصول جایگزین وجود دارند. مشخصه‌ یک صنعت فاقد جذابیت، وجود طیفی از محصولات جایگزین، رقابت شدید، هزینه‌های ثابت بالا است.
• آزمون هزینه‌ ورود. اگر هزینه‌ ورود آن قدر بالا باشد که باعث ایجاد تعصب در قبال سود حاصل از سرمایه‌گذاری شود، آنگاه سودآوری قبل از شروع بازی از بین رفته است.
• آزمون بهتر شدن. آیا اکتساب، مزیتی را برای اکتساب‌کننده یا اکتساب شوند در پی خواهد داشت؟ یکی از طرفین باید مزیت مهمی را برای طرف دیگر به دنبال داشته باشد.
پورتر هفت روش را برای پرداختن به این موضوعات پیشنهاد می‌نماید:
• همچنان که رقابت در سطح واحدهای کسب و کار شروع می‌شود، باید روابط میان واحدهای فعلی کسب و کار شناسایی شود.
• شناسایی کسب و کار اصلی، مبنایی برای استراتژی است. کسب و کارهای اصلی و محوری، صنایعی جذاب هستند که امکان استمرار مزیت رقابتی آنها وجود دارد.
• ایجاد ساز و کارهای سازمانی افقی برای تسهیل در روابط میان کسب و کارهای اصلی.
• پیگیری فرصت‌های تنوع‌سازی که امکان انجام فعالیت‌های مشترک و گذراندن سه آزمون فوق را میسر می‌سازند.
• پیگیری تنوع‌سازی از طریق انتقال مهارت‌ها در صورتی که فرصت‌ انجام فعالیت‌های مشترک کم شده یا از میان رفته است.
• پیگیری استراتژی بازسازی در صورتی که متناسب با مهارت‌های مدیریتی باشد یا در صورتی که فرصت‌های خوبی برای مشارکت‌های سازمانی وجود نداشته باشد.
• پرداخت سود سهام به گونه‌ای که سهامداران بتوانند به مدیران سبد سهام تبدیل شوند.

جوهره‌ ملی
چرا برخی شرکت‌ها که به پیشرفت‌های مستمر در زمینه‌ نوآوری دست می‌یابند، به دنبال منبعی بهتر برای مزیت رقابتی خود هستند؟ از نظر پورتر، پاسخ این پرسش، ریشه در چهار موقعیت دارد که بر صنایع تاثیر می‌گذارند. این موقعیت‌ها عبارتند از:
• شرایط عمومی – مهارت‌های ملی و توانمندی‌های زیرساختاری که امکان دستیابی به جایگاهی رقابتی را رفراهم می‌آورند؛
• شرایط تقاضا – طبعیت تقاضای بازار داخلی؛
• صنایع وابسته و مکمل – وجود یا عدم وجود صنایع عرضه‌کننده/ تغذیه‌کننده؛
• استراتژی سازمانی، رقابت و ساختار – شرایط ملی که تحت آن شرکت‌ها خلق می‌شوند، رشد می‌کنند، اداره می‌شوند و مدیریت می‌گردند.
اینها شاخصه‌هایی مهم هستند که باعث خلق محیطی می‌شوند که در آن شرکت‌ها رشد کرده و دست به رقابت می‌زنند. این موارد یک سیستم کارآمد را خلق می‌کنند که در آن سیستم تاثیر یک طرف به شرایط طرف دیگر بستگی دارد و هر ضعفی در یکی از طرفین تاثیر منفی بر کل توانایی رقابتی آن صنعت خواهد داشت.

موج نوین استراتژیک
بین سال‌های 1980 و 1990، موجی جدید از دیگر انواع تفکرات استراتژیک – گری هامل با «استراتژی به مثابه‌ یک انقلاب» و مینتزبرگ با «ظهور و سقوط برنامه‌ریزی استراتژیک» – ایجاد و جایگزین کتب قدیمی شد. اثر مهم پورتر تا آن زمان یعنی استراتژی رقابتی، در این زمینه بحث می‌کرد که برنامه‌ریزی استراتژیک از مسیر خود منحرف شده زیرا مدیران نتوانسته‌اند میان کارآیی استراتژیک و کارآیی عملیاتی تفاوت قایل شوند و هر دو را دچار سردرگمی کرده‌اند.
الگوی قدیم استراتژیک مبتنی بر بهره‌وری، افزایش سهم بازار و کاهش هزینه‌ها بود. از این رو، مدیریت کیفیت جامع، معیارسنجی، تامین منابع از بیرون، و مهندسی مجدد، همگی در خط مقدم تغییرات دهه‌ 1980 قرار گرفتند و به عوامل کلیدی پیشرفت‌های عملیات تبدیل شدند. اما این شرایط به جای تنوع‌سازی باعث شد که همه‌ عاملان به یک شکل عمل کنند. بنابراین، دستیابی به تنوع‌سازی بدان معنا است که:
• استراتژی ریشه در فعالیت‌هایی منحصر به فرد دارد که مبتنی بر نیازهای مشتریان، دسترسی به مشتریان، یا تنوع محصولات و خدمات یک شرکت هستند؛
• فعالیت‌های شرکت باید متناسب و مرتبط با یکدیگر باشند. در شرایط زنجیره‌ ارزشی، باید از یک حلقه تقلید کرد اما در یک زنجیر، تقلید کردن کار دشواری است؛
• مهم است که توازن ایجاد نماییم. انتخاب برخی عناصر به معنای عدم توجه به سایر عناصر است. این موضوعی است که می‌تواند در سطح کلان، آسیب زیادی را برای کسب و کار به همراه داشته باشد. البته ایجاد توازن، آنچه که شرکت ارایه می‌کند را محدود می‌سازد.

مایکل پورتر در یک نگاه
مهم‌ترین اثر مایکل پورتر یعنی کتاب استراتژی رقابتی، دربرگیرنده‌ تحقیقات او در دهه‌ 1970 است و هنوز هم کتابی ارزشمند به شمار می‌رود و جریان فکری اصلی در قبال رقابت و استراتژی را تشکیل می‌دهد.
در حالی که کار او به لحاظ آکادمیک بسیار ارزشمند است، توانایی او برای تبدیل ساختن تفکرش به یکی از اصول مهم کسب و کار باعث شده که او هم در جوامع دانشگاهی و هم در جوامع کسب و کار احترام زیادی بیابد. هم‌اکنون، این روشی استاندارد برای سازمان‌ها است تا درباره‌ زنجیره‌ ارزشی خود و پنج عاملی که وارد برنامه‌ها و دوره‌های آموزش مدیریت شده‌اند، بیاندیشند و بحث کنند. 
آثار مهم پورتر
کتب
استراتژی رقابتی – 1980
نمونه‌های استراتژی رقابتی – 1983
مزیت رقابتی – ایجاد و حفظ عملکردی برتر – 1985
رقابت در صنایع جهانی – 1986
مزیت رقابتی ملت‌ها – 1998

مقالات
«استراتژی سازمانی: شرایط تفکری استراتژیک» اکونومیست – 23 مه 1998
«مزیت رقابتی ملت‌ها»، هاروارد بیزینس ریویو – مارس/ آوریل 1990
«از مزیت رقابتی تا استراتژی سازمانی»، هاروارد بیزینس ریویو – مه/ ژوئن 1987
«استراتژی چیست؟» هاورارد بیزینس ریویو – نوامبر/ دسامبر 1996

سایر مطالب
کتب
«عقاید کلیدی مدیریت: تفکری که جهان مدیریت را تغییر داد.» نوشته‌ استیوارت کراینر – 1998

مقالات
«جسارت متفاوت بودن»، نوشته‌ تونی جکسون ، تایمز مالی – 19 ژوئن 1997

«رفاه ملی و اقتصادی خلق می‌شود نه این که به ارث برسد.» مایکل پورتر
«بزرگ بودن حجم و اندازه، ربطی به مزیت رقابتی ندارد.» مایکل پورتر

 




                                    معرفی دکتر فیروز نادری مدیر موفق ایرانی در ناسا





دکتر نادری مدیر کل برنامه فضائی مریخ و مدیر اجرائی برنامه جستجوی منظومه شمسی

دکتر فیروز نادری متولد شیراز است و از 40 سال پیش تا کنون در ایالات متحده ساکن است . تابحال یک مدال لیاقت بخاطر مدیریت برتر از ناسا گرفته است و زیر نظر او تا امروز سه سفینه به مریخ فرستاده شده است. او علاقه زیادی به تحقیق در زمینه وجود حیات ماورای زمین دارد.دکتر نادری ابتدا در دبیرستان اندیشه تهران مدرک دیپلم خود را دریافت نمودند و بعد با مسافرت به ایالات متحده از دانشگاه آیووا مدرک مهندسی برق خود را اخذ نمودند دکتر نادری دارای مدرک فوق لیسانس مهندسی برق و ارتباطات از دانشگاه کالیفرنیایی جنوبی است همچنین وی از این دانشگاه مدرک دکترای مهندسی برق (کد گذاری تصاویر)خود را نیز دریافت کرده است .

سازمان ناسا در پایگاه اینترنتی خود ایشان را معرفی نموده است:

شناسه دکتر فیروز نادری در ناسا : http://www.jpl.nasa.gov/bios/naderi

دکتر نادری مسئول برنامه اکتشاف مریخ در ( JPL ) میباشد . برنامه( JPL ) شامل برنامه های تکنولوژیکی و علمی وابسته به هم برای ارسال وسایل اکتشافی به این سیاره است .در تابستان سال 2000 ایشان با کمک به طراحان این برنامه مسئولیت هدایت و نظارت بر این پروژه را نیز بر عهده گرفت .از زمان تصدی این مسئولیت توسط ایشان تاکنون 3 ماموریت موفق شامل گردش بدور مدار مریخ یا فرود سفینه های اکتشافی بروی مریخ انجام شده است .دکتر نادری همچنین مدیر برنامه های اکتشافی منظومه شمسی نیز میباشد.

پیش از این ایشان 4سال مدیر برنامه جاه طلبانه ناسا برای کشف حیات در خارج از منظومه شمسی بودن بود که ناسا میخواست با سفینه های فضایی به جستجوی حیات در خارج از منظومه شمسی بپردازد .

دکتر نادری مدرس رسمی در موتور های الکتریکی نیز میباشد .ایشان مدرک دکترای تخصصی خود را از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی (USC) ایشان تز دکترای خود را در زمینه کد گزاری تصاویر نوشتند.

ایشان در سپتامبر 1979 به برنامه (JPL) پیوستند .ایشان بزودی کار در (JPL)را با ساخت سیستمهای بزرگ ایستگاههای ماهواره ای در سراسر ایالات متحده برای دریافت اصوات و نشانه های حیات از فضا آغاز کردند.ایشان در اواسط دهه 80 به مدت 2 سال در مرکز فرماندهی ناسا در زمینه مدیریت ارتباطات پیشرفته ماهواره ای ((ACTS کار کردند و بعد از آن دوبار به (JPL) بازگشتند و مدیریت این برنامه را بر عهده گرفتند.ایشان در این زمان در ناسا مسئول برنامه(NSCAT)نیز بودند هدف از این برنامه ایجاد یک پایگاه فضایی بود برای بررسی جریانات هوای اقیانوسی برای پیش بینی وضیعت آب و هوایی اقیانوس ها بود.

ایشان 25 سال در(JPL) در زمینه سیستمهای مهندسی /گسترش فناوری/مدیریت برنامه ها و پروژه هایی در زمینه سیستمهای ارتباطی ماهواره ای / مراکز زمینی دریافت اطلاعات از راه دور(فضا) / مراکز رصدخانه ای برای عکسبرداری از ستارگان و سیارک ها فعالیت داشتند.

سازمان ناسا به پاس خدمات و مدیریت موفق به ایشان مدال لیاقت اهدا نموده است.

گفتگو با دکتر فیروز نادری درباره ادامه فعالیت مریخ نورد های اسپریت (Spirit ) و فرصت(Opportunity)


سوال : همانطور که می دانید در اوایل سال 2004 میلادی دو مریخ نورد زمین شناس، روح (Spirit)و فرصت(Opportunity) در دو سوی کره ی مریخ فرود آمدند. این دو مریخ نورد دومین نسل مریخ نورد ها به حساب می آیند. نسل اول در سال 1996 در ماموریت رهیاب مریخ استفاده شد و سوجورنر نام داشت چرا مدت عمر عملیاتی مریخ نوردان ناسا کوتاه است ؟

پاسخ دکتر نادری : شانس زنده ماندن مریخ نوردهای فعلی انسان بر روی مریخ زیاد نیست. انرژی مورد نیاز برای هر دو نسل مریخ نورد ها توسط باتری های خورشیدی فراهم می شود و با گذشت زمان و کم شدن ارتفاع خورشید در آسمان مریخ، انرژی کمتری توسط آنها جذب می شود. از طرف دیگر سرمای بیش از حد مریخ رفته رفته سیستم های مختلف مریخ نوردها را دچار اخلال می کند و نهایتا ارتباط مریخ نوردها برای همیشه قطع می شود. در سال 1966، در ماموریت رهیاب مریخ، ناسا اعلام کرد که سوجورنر فقط به مدت یک هفته بر روی سطح مریخ دوام می آورد ولی مریخ نورد در حدود 90 روز کارکرد و به طور ناگهانی ارتباطش با زمین قطع شد. بعد از آن 2 ماموریت اصلی ناسا در سال های 1998 و 1999 با شکست مواجه شد. یک مدارگرد و مریخ نشین به همراه یک ریز کاوشگر در طول این دو ماموریت از بین رفتند و همین باعث شد تا ناسا درباره ی ماموریت های مریخ، کمی جدی تر بیاندیشد.



سوال : آقای دکتر شما در آپریل سال 2000 به عنوان مدیر پروژه های مریخ معرفی شدید اقدامات و برنامه های شما در این مدت چه بوده است ؟

پاسخ دکتر نادری : در تابستان سال 2000 پس از اینکه مدیر پروژ های مریخ شدم با متخصصان بسیاری برای برنامه ریزی اکتشافات طولانی مدت آتی که هر 26 ماه یک بار است کار کردم و از اینکه در سه ماموریت موفقیت آمیز مریخ: مدارگرد ادیسه و مریخ نوردهای اسپیریت و فرصت (Opportunity)حضور داشتم بسیار خشنودم. ایشان درجایی دیگر میگویند : وقتی می بینم چگونه ایده های انسان تبدیل به ماموریت هایی بر روی مریخ می شوند و وقتی فکر می کنم که اکتشافات آینده برای انسان چگونه خواهند بود شگفت زده می شوم.

دو شبی که ما به وسیله ی اسپیریت و فرصت(Opportunity) بر روی مریخ فرود آمدیم و نیز زمانی که از آشیانه ی خود خارج شدند به عنوان یکی از بهترین لحظات زندگی ام برای همیشه در ذهنم باقی است.دکتر فیروز نادری گفتند مریخ نورد اسپیریت و فرصت (Opportunity) تا کنون تحولی در اکتشافات مریخ به وجود آورده اند. شاید تجربه ی ناسا در ماموریت رهیاب مریخ باعث شد تا عمر اسپیریت و فرصت(Opportunity) را 90 روز تخمین بزند ولی پس از اتمام 90 روز اخلالی در مریخ نوردها حس نمی شد و ناسا 5 ماه دیگر ماموریت آنها را تمدید کرد و اخیرا نیز بازهم ماموریت آنها 7 ماه تمدید شد.



سوال : در حال حاضر دو مریخ نورد شما در چه وضعیتی به سر میبرند ؟

پاسخ دکتر نادری : مریخ نورد اسپیریت به پایه ی تپه های مرتفعی موسوم بهColumbia رسیده است و کم کم خود را برای خواب طولانی مدت زمستانی آماده می کند. زمستان سرد مریخ به سراغ نیم کره جنوبی آمده است و اسپیریت برای مقابله با این سرما کمی به سمت شمال کج می شود و باتری های خورشیدی خود را به سمت خورشید تمایل می دهد تا انرژی بیشتری کسب کند و نیز چندی پیش با دستور اتاق کنترل برای اولین بار به خواب های کوتاهی رفت. در آنسوی مریخ فرصت(Opportunity) در درون گودال وسیعی موسوم به گودال "پایداری" در حال کند و کاو است. تا کنون در حدود 22 متر از لبه ی آن وارد دهانه شده است. برای ذخیره ی انرژی بیشتر فرصت مدت بیشتری است که از خواب های روزانه استفاده می کند و نیز در این مدت به بررسی ابرهای حاوی بخار آب که مشغول پرسه زدن بر بالای سرش بودند پرداخت. هر دو مریخ نورد به نشانه هایی از آب از جمله سنگ های رسوبی و حاوی هماتیت رسیدند. فرصت(Opportunity) خیلی زود اثبات کرد که مقدار زیادی آب به همراه نمک در فلات مریدیانی (محل فرود مریخ نورد فرصت) وجود داشته است. چندی پیش نیز اسپیریت به نشانه های دقیق تری از وجود آب بر مریخ از جمله هماتیت رسید و اثبات کرد که در دهانهGusev محل فرود روح(Opportunity) آب جاری ولی نه در مقیاس وسیع وجود داشته است. هم اکنون مریخ نوردها در حال دست و پنجه نرم کردن با زمستان مریخ اند. مشکلات زیادی برای مریخ نورد اسپیریت از جمله اخلال در سیستم حرکتی و فاصله سنجی آن به وجود آمده است. ولی با این وجود حال عمومی آن خوب است و متخصصان در تلاش برای برطرف سازی مشکلات آن هستند و پیش بینی شده است که مریخ نوردها در آینده ای نزدیک به خواب زمستانی بروند و فعالیت خود را کاهش دهند تا شانس بیدار شدن در بهار مریخ را داشته باشند.








                                                        آشنایی با والتر الیاس دیسنی




والت دیسنی که در 15 دسامبر سال 1901 در شیکاگو واقع در ایالت ایلی‌نویز به دنیا آمد، همراه با والدینش در مزرعه‌ای در میسیوری بزرگ شد. وقتی که بچه بود، توانایی‌هایی به مراتب بزرگ‌تر از سن و سالش را نشان می‌داد.
 
پیشینه و ظهور

والت دیسنی که در 15 دسامبر سال 1901 در شیکاگو واقع در ایالت ایلی‌نویز به دنیا آمد، همراه با والدینش در مزرعه‌ای در میسیوری بزرگ شد. وقتی که بچه بود، توانایی‌هایی به مراتب بزرگ‌تر از سن و سالش را نشان می‌داد. در هفت سالگی او برای همسایگانشان کارهای کمدی اجرا می‌کرد. علاقه‌ او به کارهای هنری در دبیرستان مک‌کینلی در شیکاگو نیز ادامه یافت و در آنجا او توجه خود را بر نقاشی و عکاسی متمرکز کرد. او در آکادمی هنرهای زیبای شیکاگو به صورت شبانه تحصیل می‌کرد.
در زمان جنگ جهانی اول، او سعی کرد تا در ارتش نام‌نویسی کند. اما چون سنش کم بود پذیرفته نشد. به همین دلیل او به فرانسه رفت و به صلیب سرخ پیوست. او به راننده‌ آمبولانسی تبدیل شد که داخل آن را با عکس‌های کارتنی مورد علاقه‌اش تزیین کرده بود.
پس از جنگ او به کانزاس سیتی رفت و کار خود را به عنوان تهیه کننده‌ فیلم‌های کارتونی آغاز کرد. در سال 1920، ضمن این که او با شرکت‌های فیلم‌سازی کانزاس سیتی همکاری می‌کرد، نخستین شخصیت‌های کارتونی مد نظرش را خلق کرد. در ماه مه سال 1922، او نخستین شرکتش به نام لافوگرامز را خلق کرد. اما او خیلی سریع دچار مشکلات مالی شد و تصمیم گرفت شرکتش را تعطیل نماید. او که شور و شوق جوانی را در خود داشت، تنها با وسایل نقاشی خود به هالیوود رفت و با ایده‌ ساخت فیلم‌های کارتونی خیلی زود به اوج رسید.


لحظات تعیین‌کننده
رؤیاهای جدید دیسنی در جایی رشد کردند که رؤیاهای بسیاری از شرکت‌های بزرگ امریکایی نیز در همان جا به واقعیت تبدیل شده بودند یعنی در گاراژ. دیسنی به همراه برادرش، استودیوی برادران دیسنی را تاسیس کردند. او برای این کار 500 دلار از عمویش، 200 دلار از برادرش و 2500 دلار از والدینش قرض گرفت که برای این کار خانه‌ خود را در گرو بانک قرار دادند تا 2500 دلار مورد نیاز والتر را تامین کنند. نخستین آثاری که او شروع به فروش آنها کرد، برمبنای شخصیت آلیس بودند که لوییس کارول آن را خلق کرده بود.
میکی ماوس در سال 1928 متولد شد. دیدگاه‌های مختلفی در این زمینه وجود دارند که چگونه دیسنی به فکر ساخت این شخصیت افتاد. رایج‌ترین داستان آن است که ایده‌ این امر زمانی در ذهن والتر جرقه زد که او از یک جلسه‌ ناامیدکننده که در آن مجبور شده بود کنترل موفق‌ترین شخصیتش یعنی خرگوش اوسوالد را رها کند، به خانه‌اش بازمی‌گشت. وقتی او در قطار نشسته بود به یاد موش‌هایی افتاد که بارها به دفترش آمده بودند. دیسنی می‌خواست شخصیت جدیدش را مورتایمر بنامد. اما این همسر او بود که والتر را مجاب کرد تا نام شخصیت جدیدش را میکی ماوس بنامد. در نوامبر سال 1928 یعنی زمان که تازه والتر 28 ساله بود، این شخصیت محبوب را در فیلم کشتی بخار ویلی خلق کرد.
دیسنی به نوآوری‌های خود در زمینه‌ فیلم‌های کارتونی ادامه داد. سمفونی‌های احمقانه فیلمی بود که در آن از کارتون‌های رنگی استفاده شد. در سال 1937 او نخستین کارتون موزیکال خود به نام سفید برفی و هفت کوتوله را روانه‌ بازار کرد. دیسنی با خلق سفید برفی خطر بزرگی را به جان خرید. این نخستین فیلم از این دست بود. در دهه‌ 1930 به ویژه در بحبوحه‌ رکود بزرگ اقتصادی، دو میلیون دلار هزینه کردن برای چنین فیلمی واقعاً رقم کلانی بود. خوشبختانه دیسنی در این بازی برنده شد و استودیوهای دیگر نیز از این روش تبعیت کردند و در نتیجه فیلم‌هایی همچون پینوکیو، دامبو و بامبی توسط او ساخته شدند.
تا سال 1940، دیسنی و 1000 کارمندش استودیوهای بوربانک را تصاحب کردند. حالا دیگر دیسنی خودش صاحب استودیو بود و دیگر نیازی نبود تا همانند دهه‌ 1920 به دنبال استودیویی برای کارهایش باشد. در طول دهه‌ 1940، استودیوی دیسنی با مشکلاتی در زمینه‌ طنش‌های نیروی کار مواجه شده بود. دیسنی عضو سازمان ائتلاف تصاویر متحرک بود که بعضی از اعضای آن را کمونیست‌ها و رادیکال‌ها تشکیل می‌دادند. دیسنی متهم شد که تعدادی کارکنان کمونیست را به کار گرفته است. سرانجام او نسبت به این موضوع اعتراف کرد و این در حالی بود که رها شدن از عواقب این وضعیت چندین سال به طول انجامید.
جنگ جهانی دوم، موقتاً باعث کسادی استودیوهای دیسنی شد. در طول جنگ، بخش اعظم امکانات استودیوهای دیسنی به ساخت فیلم‌های تبلیغاتی و فیلم‌هایی اختصاص یافتند که به توصیه‌ دولت ایالات متحده ساخته می‌شدند. پس از جنگ، دیسنی دوباره به کار در زمینه‌های قبل از جنگ پرداخت.
در سال 1955 دیسنی وارد حوزه‌ جدیدی شد. پارک دیسنی‌لند در آناهیم واقع در کالیفرنیا افتتاح شد. این پارک فضایی رویایی برای کودکان و بزرگسالانی بود که ستاره‌های کارتونی مورد علاقه‌ خود را بر روی صفحه‌های بزرگ تلویزیونی مشاهده می‌کردند. سرمایه‌گذاری دیسنی برای این پارک 17 میلیون دلار بود. این ریسک بزرگ دیگری بود اما دیسنی در آن هم به موفقیت رسید و تنها در عرض هفت هفته تعداد بازدیدکنندگان از این پارک از مرز یک میلیون نفر رسید و پس از آن نیز میلیون‌ها نفر از این پارک دیدن کردند.
در عین حال، دیسنی به پخش محصولاتش از تلویزیون ادامه داد. در زمانی که تلویزیون از کمبود برنامه‌های سرگرم‌کننده رنج می‌برد، دیسنی مجموعه‌ دنیای شگفت‌انگیز رنگ‌ها را در اختیار آن قرار داد.
در اواسط دهه‌ 1960، یک پروژه سال‌های پایانی عمر دیسنی را به خود اختصاص داد. طرح او ساخت دنیای دیسنی با در نظر گرفتن مسایل اجتماعی بود. دیسنی علاقه‌ زیادی به حل مشکلات زندگی شهرنشینی در آمریکا داشت. او انجمن Epcot را تاسیس کرد که نمایشگاه‌هایی را در زمینه‌های مختلف اجتماعی در مناطق شهری برگزار می‌کرد.
در اکتبر سال 1971، دنیای دیسنی افتتاح شد. این پارک که در فلوریدا قرار دارد، در فضایی به وسعت 43 مایل مربع ساخته شده و شامل یک پارک تفریحی، هتل، فرودگاه و مجتمع اداری بود و 11 سال بعد نیز به مقر اصلی Epcot تبدیل شد. دنیای دیسنی نیز همانند همتایش در کالیفرنیا بسیار موفق بود. البته در آن زمان دیسنی شاهد به بار نشستن طرح‌هایش نبود. او در 15 دسامبر سال 1966 درگذشته بود.

نتیجه‌گیری
والت دیسنی یک شخصیت ممتاز در قرن بیستم و یکی از قهرمانان فرهنگی آمریکا است. برای بسیاری، نام او با سرگرمی‌هایی عجین است که مورد علاقه‌ خانواده‌های آمریکایی هستند. اگرچه این موضوع صحت دارد، اما دیسنی خودش مردی جدی، سخت‌گیر و یک‌دنده بود.
کارهای نوآورانه‌ او از ساخت فیلم‌های کارتونی تا پارک‌های تفریحی را دربرمی‌گرفتند. شاید برای ترسیم تصویر دیسنی، هیچ چیزی مهم‌تر از این نیست که بگوییم او توانسته بود افراد مستعدی را جذب استودیوهای خود نماید و آنان را ترغیب کند تا بهترین آثار خود را بسازند. ممکن است انتقادهایی در مورد سبک مدیریتی او مطرح باشند اما باید گفت که نگرشی که توانست یک شرکت ساده را به شرکتی با درآمد چند میلیارد دلاری تبدیل نماید تنها مختص مردی به نام والت دیسنی است.منبع:کتب
نابودی دیسنی – الینور بایرن و مارتین مک‌کوئیلان، 1999
موش نعره‌کش: دیسنی و پایان ساده‌لوحی، هنری گیروکس، 1999
والت دیسنی – دان ناردو، 2000
نسخه‌ دیسنی: زندگی، زمان، هنر و تجارت والت دیسنی، 1997
عصر والت: از قبل تا قبل‌تر – رابرت شرمان، 1998