اصطلاحات مدیریت | |
چرخه تبدیل وجوه نقد |
cash conversions cycle |
متوسط دوره وصول مطالبات |
Average collection period |
متوسط دوره گردش موجود کالا |
Inventory turnover in days |
متوسط دوره پرداخت بدهی |
Average payment period |
نسبت سوددهی خالص عملیاتی |
Net operating profitability |
نسبت بدهی |
Debt ratio |
نسبت دارایی مالی به کل دارایی |
Financial assets to total assets ratio |
قدرت نقدینگی شرکتها |
Liquidity power of firms |
تامین مالی کوتاه مدت |
Short term financing |
سرمایه گذاری کوتاه مدت |
Short term investment |
موجود کالا |
Inventory |
ریسک نقدینگی |
Liquidity risk |
استراتژی جسورانه |
Aggressive strategy |
استراتژی محافظه کارانه |
Conservative strategy |
منابع سرمایه |
Capital sources |
مصارف سرمایه |
Capital uses |
هزینه سرمایه |
capital cost |
پرداخت پیش از موعد |
Pay in advance |
توزیع پیشین |
prior distribution |
مطالبات |
Collections |
دارایی های جاری |
Current Assets |
بازده دارایی ها |
return on assets |
ضرایب متغیر |
Variable coefficients |
معادله رگرسیون |
regression equation |
دوره ﻧﮕﻬﺪاری، دوره ابقا |
Retention Period |
دوره ﻧﮕﻬﺪاری موجودی کالا |
inventory retention period |
کمترین تفاوت معنادار |
Least Significant Difference (LSD) |
کلمه غیرتکراری، تک نگاشتی |
Unigram |
ارجاع کار به دیگری، ارجاع دعوی به دادگاه دیگر |
Remit |
تفویض اختیارات |
delegation of authorities |
مبلغ سرمایه گذاری / خرج شده، هزینه، خرج |
outlay |
ادعا (حق مالی) باقیمانده |
residual claim |
آزمون کلموگورف - اسمیرنف |
Kolmogorov-Smirnov test |
خود همبستگی |
Autocorrelation |
مقدار خطا، تلرانس |
tolerance |
سطح معنی داری |
significance level |
مدل اثرات ثابت |
fixed effects model |
سطح اطمینان |
confidence level |
ورود وجه نقد |
cash in |
خروج وجه نقد |
cash out |
تخفیف نقدی |
cash discount |
نسبت سودآوری |
profitability ratio |
تامین مالی خارجی |
external financing |
ﺗﺎﺧﯿﺮ در ﭘﺮداﺧﺖ |
Delay In Payment |
مضاربه |
Contract of bailment |
مضاربه |
Contract od co-partnership |
حقوق متمایز |
differentiated rights |
پیش هزینه |
Upfront cost |
نسبت دادن به |
credited to |
پاسخ موجه |
modal answer |
پاسخ های گزینه - بایستی |
forced choice answers |
مدیریت ریسک سازمانی |
enterprise risk management |
استقلال و بی طرفی |
independence and objectivity |
کادر فروش و درآمدزای یک سازمان یا شرکت، واحد/ اداره/ سازمان جلویی، جلو دفتری (یا هرگونه فعالیتی که مستقما درگیر با مشتری است مثل مدیریت شکایات) |
front-office |
واحدهای مدیریتی یا واحدهایی که ارتباط مستقیم با مشتریان ندارند، واحد/ اداره/ سازمان پشتی، عقب دفتری (یا هرگونه فعالیتی که مستقما درگیر با مشتری نیست مثل تدارکات) |
back office |
فرآینده عمودی، به فرآیندی اطلاق می شود که به طور کامل در محدوده توابع و عملکردهای تجاری همانند فرآیند تحصیل مشتری قرار می گیرد |
horizontal process |
فرآیند افقی، به فرآیند میان کارکردی، همانند فرآیند توسعه محصول، اطلاق می شود |
Vertical process |
هزینه یابی هدف |
target costing |
ارزیابی متوازن |
Balanced Score Card (BSC) |
هزینه یابی بر مبنای فعالیت |
Activity-Based-Costing |
هزینه یابی سفارش کار |
job-order-costing |
هزینه یابی مرحله ای |
process costing |
هزینه یابی کایزن |
kaizen costing |
سیستم تولید درست به موقع |
just-in-time |
ذیدخل/ جوانب ذیدخل، پشتیبان، ذی نفع |
stakeholder |
جوانب ذیدخل، محیط های ذی نفع، محیط مرتبط و در قیاس با گروه های ذی نفع |
stakeholder environments |
متغیر تعدیل کننده |
moderating variable |
پراقتدار |
Heavyweight / Heavy Weight |
انگیزه برای افزایش سرمایه گذاری جدید |
Accelerator |
سرمایه گذاران و ثروتمندانی که برای شکل گیری شرکت های نوپا سرمایه گذاری می کنند و به آنها اصطلاحا فرشته گویند |
Angle |
اختیار |
Authority |
طرح شغلی یا طرح تجاری |
Business Plan |
شخص یا موسسه ای که نقش واسطه برای به انجام رسیدن یک معامله را دارد |
Broker |
مدیریت بر مبنای هدف |
Management By Objective(MBO) |
سیستم تولید منعطف |
Flexible Manufacturing System |
چرخه حیاط سازمانی |
Organizational life cycle |
مدیریت پروژه |
Project Management |
فرآیند |
process |
گروه فرآیند ها |
processes group |
فرآیندهای آغازین |
initiating process |
فرآیندهای برنامه ریزی |
planning process |
فرآیند های اجرا |
executing process |
فرآیندهای کنترل |
Controlling & monitoring processes |
فرآیند های پایانی |
closing processes |
یکپارچگی مدیریت پروژه |
project management integration |
مدیریت محدوده پروژه |
project scope management |
مدیریت زمان پروژه |
project time management |
مدیریت هزینه پروژه |
project cost management |
مدیریت کیفیت پروژه |
project quality management |
مدیریت منابع انسانی پروژه |
project human resources management |
مدیریت ارتباطات پروژه |
project communications management |
مدیریت ریسک پروژه |
project risk management |
مدیریت تدارکات پروژه |
project procurement management |
تدارکات |
project procurement management |
ساختار شکست کار |
WBS. Work Breakdown Structure |
ارزش حاصله/ارزش افزوده |
EV. Earned Value |
مدریریت ارزش افزوده |
EVM. Earned Value Management |
ساختار سازمانی اجرائی |
OBS. Organizational Breakdown Structure |
مدیریت پروژه یا مدیر پروژه |
PM. Project Management or Project Manager |
راهنمای مدیریت پروژه پیکره دانش |
PMBOK. Project Management Body of Knowledge |
انجمن مدیریت پروژه |
PMI .Project Management Institute |
مدیریت پروژه حرفه ای |
PMP .Project Management Professional |
بیمه کیفیت |
QA. Quality Assurance |
کنترل کیفیت |
QC. Quality Control |
شرح کار یا صورت وضعیت |
SOW. Statement of Work |
محدودیت ها |
constraint |
ذی نفعان |
stakeholders |
شاخص عملکرد جدول زمانبندی، با اثر بخشی کار متبط است و هرچه میزان آن به 1 نزدیکتر باشد بهتر است |
(schedule performance index) SPI |
قلمرو پروژه، بازه محصولاتی است که پروژه تولید میکند |
project scope |
قلمرو خزنده، روندی است که هنگامی رخ میدهد که مدیر پروژه اجازه دهد که حتی تغییرات کوچک هم وارد قلمرو پروژه شوند. |
creep scope |
تایید قلمرو، روندی که طی آن مشتری پروژه محصول پروژه را میپذیرد. |
scope verification |
هدف پروژه، بیان نتیجه روشنی که پروژه باید به آن دست پیدا کند. |
project goal |
شروع پروژه، یک جلسه یا رخداد یا جشن برای معرفی پروژه است |
project kickoff |
مرکز اطلاعات پروژه، در این اتاق مرکزی مجموعه ایی از مواد و موارد مرتبط با پروژه قرار دارد. |
project information center |
دفتر مدیریت پروژه |
(project management office) PMO |
نمودار شبکه ایی پروژه، نقشه سیال کاری است که باید انجام شود. |
(project network diagram) PND |
فاز طرح ریزی پروژه، سنگ بنای یک پروژه موفق فاز طرح ریزی آن است. |
project planning phase |
حامی پروژه، بنیانگذار پروژه، عامل اتصال مستقیم مدیر پروژه با مدیریت سازمان |
project sponsor |
چشم انداز پروژه، در اصطلاح مدیریت پروژه توانائی دید روشن نسبت به محصولات پروژه و شناسائی راههای تولید آنهاست |
project vision |
بیانیه هدف، بیانیه ایی است که به بیان دلیل تحقیق و انعکاس آن در پروژه پیشنهادی می پردازد. |
propose statement |
تقاضای پیشنهاد طرح، تقاضای رسمی از طرف شرکت مشتری به پیمانکار برای ارائه طرحی که در آن، طرح پیشنهادی انجام کار و تخمین هزینه آمده است. |
RFP (request for proposal) |
تقاضای لیست قیمت، درخواست خریدار از فروشنده برای ارسال لیست قیمت کالای تولید شده یا خدمات است. |
RFQ (request for quote) |
تقویم منابع، در آن تعطیلات، محدودیتهای قرارداد کاری درباره کارها و سایر موارد آورده می شود. |
Resource calendar |
مسیر بحرانی، ترتیب رخدادهایی است که تاریخ تکمیل پروژه را تعیین می کنند. |
critical path |
روش مسیر بحرانی، یکی از مرسوم ترین راهها برای محاسبه زمان پایان پروژه است. |
CPM (critical path method) |
قیود تعیین تاریخ |
date constraints |
قیود نیمه انعطافی، این الزامات زمان ضرب العجل همراه خود دارند که لازمه انجام آنها این است که کار در تاریخ تعریف شده شروع و خاتمه یابد. |
Semi-flexible constraints |
قیود قابل انعطاف، در این الزامات تاریخ خاصی برای کار تعریف نشده است، بلکه تنها به کارهای قبلی و بعدی خود محدودند. |
flexible constraints |
ضرب العجل قابل انعطاف، ضرب العجلی است که تاریخ خاصی را برای زمان خاتمه تعیین نکرده است. |
flexible dead line |
شناور. زمان یا کاری است که میتواند بدون آنکه سبب تاخیر زمان تکمیل پروژه گردد، وفقه داشته باشد. |
(time or task) float |
کارهایی که رابطه ssدارند میتوانند باهم آغاز شوند ولی لازم نیست با هم تمام شوند. |
(start to start) SS |
در کارهایی که رابطه sf دارند که بسیار نادر هم هست، کار اول شروع نمیشود مگر اینکه کار دوم تمام شده باشد. |
(start to finish) SF |
به این مفهوم است که شروع کار را به یک تاریخ معین یا بعد از آن تاریخ مکلف کرده اید و زودتر از آن مقدور نیست. یک الزام نیمه انعطافی است |
(start no earlier than) SNET |
به این مفهوم است که لازمه آن شروع کار تا درست قبل از تاریخ تعریف شده است و دیرتر از آن مقدور نیست. یک الزام نیمه انعطافی است. |
(start no later than) SNLT |
در این موارد لازم است دو کار همزمان با هم و یا با فاصله معین خاتمه یابند. |
(finish to finish) FF |
در این موارد کار دوم نمیتواند قبل از پایان کار اول شروع شود و باید با فاصله زمانی مشخص از پایان کار اول و در بهترین حالت بلافاصله بعد از خاتمه کار اول آغاز شود. |
(finish to start) FS |
الزام این است که کار در راس یا بعد از تاریخ معین تمام شود و زودتر از آن مقدور نیست |
(finish no earlier than) FNET |
الزام این است که کار در راس یا قبل از تاریخ معین تمام شود و دیرتر از آن مقدور نیست. |
(finish no later than) NLTF |
فاصله زمانی، زمان بین کارهای پروژه است. |
lag |
قانون پارکینسون، بیان میکند که کار تمام ظرف زمانی خود را پر میکند. یعنی هرچه به فعالیت زمان بیشتری اختصاص دهیم آن فعالیت بیشتر طول میکشد. |
Law's Parkinson |
الزامات منابع، هنگامی رخ میدهد که مدیر پروژه بنا به محدودیتهای خاص منابع دو کار را که میتوانند رابطه SS داشته باشند به شکل FS تعریف نماید. |
resource constraints |
روش دلفی، یک روش پرس و جو از افراد خبره بدون ذکر نام و نشان افراد برای یافتن ریسک موجود در پروژه. |
delphi technique |
طرح امکان سنجی، سند توضیحی و حاصل تحقیقی است که انجام داده اید. این طرح جهت تعیین اعتبار پروژه تدوین میشود. |
feasibility plan |
پیش بینی، یک تخمین علمی از زمان تکمیل پروژه که میتواند معرف تعیین میزان هزینه انجام پروژه هم باشد. |
forecasting |
نمودار گانت، تداخل کارها در انجام کار تکمیل پروژه را نشان میدهد. همینطور نمایانگر درصد پیشرفت فعالیتها و کل پروژه است. |
gant chart |
گرت، تکنیک بررسی و برآورد گرافیکی، موفقیتهای شرطی، شاخه شاخه شدن و در حلقه افتادن کارها بنابر برآوردهای آماری است. |
graphical evaluation and review) GERT technique) |
پرت، تکنیک بررسی و برآورد برنامه، یک ابزار زمانبندی شده است که از وزن متوسط برای پیش بینی طول مدت کارهای پروژه استفاده میکند. |
PERT (program evaluation and review) technique |
نمودار تاثیر، این نمودار مشکلات تصمیم را آشکار میکند. تمامی اجزای متغییرها، تصمیمات و اهداف و تاثیر هرکدام را بر دیگری تعریف میکند. |
influence diagram |
اهداف کوتاه مدت، رسیدن به این اهداف واسط نشان دهنده اتمام کاری بخصوص و برطبق جدول زمانبندی است. |
milestones |
تیم پیشاهنگ، یک دسته از افراد که قابلیت عملیاتی کردن محصول قبل از اینکه در دسترس همه سازمان قرار بگیرد را دارند و این فرصت را به مدیر پروژه میدهند که مطابقت محصول با هدف پروژه را ارزیابی نماید. |
pilot team |
|
final project report |
قیود قابل انعطاف، در این الزامات تاریخ خاصی برای کار تعریف نشده است، بلکه تنها به کارهای قبلی و بعدی خود محدودند. |
post - project audit |
پذیرفتن |
Accept |
پذیرش |
Acceptance |
معیار پذیرش |
Acceptance criteria |
پاسخگویی |
Accountability |
دقت |
Accuracy |
فعالیت |
Activity |
ویژگی فعالیت |
Activity attribute |
کد فعالیت |
Activity code |
تعریف فعالیت |
Activity definition |
شرح فعالیت |
Activity description |
مدت زمان فعالیت |
Activity duration |
تخمین مدت زمان فعالیت |
Activity duration estimating |
شاخص فعالیت |
Activity identifier |
لیست فعالیت |
Activity list |
توالی فعالیت |
Activities Sequencing |
فعالیت بر روی بردار (مربوط به شبکه های برداری که فعالیت را بر روی بردار نشان میدهند) |
Activity-on-arrow (AOA) |
فعالیت بر روی گره (مربوطه به شبکه های گرهی که فعالیت را بر روی گره نشان میدهند) |
Activity-on-node (AON) |
تخمین منابع فعالیت |
Activities Resource Estimating |
هزینه تمام شده |
Actual cost |
هزینه تمام شده کار انجام شده |
Actual Cost of Work Performed (ACWP) |
مدت زمان اتمام کار |
Actual duration |
تاریخ شروع واقعی |
Actual start day |
تاریخ پایان واقعی |
Actual Finish Date (AF) |
برنامه ریزی ارتباط |
Communication planning |
حوزه کاربرد |
Application area |
تلاش توزیع شده |
Apportioned effort |
درخواست تغییر تایید شده |
Approved change request |
بردار |
Arrow |
روش نمودارسازی پیکانی |
Arrow diagramming method |
تاریخ بررسی وضعیت |
As-of date |
اختیار |
Authority |
ماتریس انسوف |
Ansoff Matrix |
تایید کردن |
Approve |
مفروضات |
Assumptions |
دیاگرام وابستگی |
Affinity Diagram |
تحلیل فرضیه |
Assumption analysis |
سازمان ماتریسی متعادل |
Balanced Matrix Organization |
نمودار میله ای |
Bar chart |
مبنا |
Baseline |
طرح مبنا |
Baseline Plan |
تاریخ پایان خط مبنا |
Baseline finish date |
تاریخ شروع خط مبنا |
Baseline start date |
عقب تر از برنامه |
Behind Schedule |
طوفان مغزی |
Brainstorming |
تخمیین پایین به بالا |
Bottom-up Estimating |
بودجه در پایان کار |
Budget at Completion (BAC) |
ریسک بودجه |
Budget Risk |
هزینه کار انجام شده |
Budgeted Cost of Work Performed (BCWP) |
بودجه مورد نیاز برای کار برنامه ریزی شده |
Budgeted Cost of Work Scheduled (BCWS) |
بوروکراسی یا دیوانسالاری |
Bureaucracy |
اندوخته |
Buffer |
خریدار |
Buyer |
برنامه راهبردی کسب و کار |
Business Strategic Plan |
کمیته کنترل تغییر |
Chang control board |
سیستم کنترل تغییر |
Chang control |
جدول تغییر |
Change Log |
مدیریت تغییر |
Change Management |
تقاضای تغییر |
Change Request |
جدول حساب ها |
Chart of accounts |
کد حساب ها |
Code of account |
منشور |
Charter |
ارتباطات |
Communications |
سازمان مرکب |
Composite Organization |
غرامت |
Compensation |
سیستم مدیریت پیکربندی |
Configuration management system |
اجزا |
Component |
مفهوم |
Concept |
اداره قرارداد |
Contract administration |
خاتمه قرار داد |
Contract closure |
برنامه مدیریت قرارداد |
Contract management plan |
بیانیه قرارداد کار |
Contract statement of work |
ساختار شکست کار قرار داد |
Contract work breakdown structure |
کنترل حساب |
Control account |
نمودار کنترل |
Control chart |
حدود کنترل |
Control limit |
اقدام اصلاحی |
Corrective action |
معیار سیستم های کنترل هزینه و زمان بندی |
Cost/ Schedule Control Systems Criteria |
خط مبنای هزینه |
Cost baseline |
بودجه هزینه |
Cost management plan |
کنترل هزینه |
Cost control |
بودجه ریزی هزینه |
Cost budgeting |
چک لیست |
Check list |
ادعا |
Claim |
گزارش پایان پروژه |
Close-out Report |
خاتمه پروژه |
Close project |
گروه فرآیند پایانی |
Closing Process Group |
هم مکانی |
Co-location |
دلیل مشترک |
Common cause |
برنامه مدیریت ارتباطات |
Communications management plan |
هزینه کیفیت |
Cost of quality |
شاخص عملکرد هزینه |
Cost performance index |
هزینه بعلاوه سود |
Cost-plus-fee |
قراداد هزینه بعلاوه سود ثابت |
Cost-plus-fixed-fee |
قرارداد هزینه بعلاوه سودو مشوق |
Cost-plus-incentive-fee |
هزینه بعلاوه درصدی از هزینه |
Cost-plus-percentage of cost |
قرارداد با بازپرداخت هزینه |
Cost-reimbursable contract |
ساختار شکست هزینه |
Cost Breakdown Structure |
برآورد هزینه |
Cost Estimating |
ریسک هزینه |
Cost Risk |
تراکم |
Crashing |
انحراف هزینه |
Cost Variance |
اقدام متقابل |
Countermeasure |
معیار |
Criteria |
مسیر بحرانی |
Critical path |
فعالیت بحرانی |
Critical activity |
روش زنجیره بحرانی |
Critical chain methods |
معیار رضایت مندی مشتری |
Customer Acceptance Criteria (CAC) |
ارزیابی مشتری |
Customer Evaluation |
نیازهای مشتری |
Customer Needs |
تحلیل درخت تصمیم |
Decision tree analysis |
تجزیه کردن |
Decompose |
تجزیه |
Decomposition |
تعمیر عیب |
Defect repair |
عیب |
Defect |
بازنگری طراحی |
design review |
توسعه منشور پروژه |
Develop project charter |
توسعه برنامه مدیریت پروژه |
Develop project management plan |
توسعه تیم پروژه |
Develop project team |
تهیه بیانیه محدوده پروژه |
Develop project scope statement |
هدایت و مدیریت اجرای پروژه |
Direct& manage project execution |
انضباط |
Discipline |
تلاش مجزا |
Discrete effort |
سند |
Document |
رویه مستند شده |
documented procedure |
برنامة راهبردی پویا |
Dynamic Strategic Plan |
سررسید |
Deadline |
محصول (اقلام قابل تحویل) |
Deliverable |
زمان بندی محصولات |
Deliverables Schedule |
تاریخ تحویل |
Delivery Date |
وابستگیها |
Dependencies |
زمان بندی تفصیلی |
Detailed Schedule (DS) |
هزینه های مستقیم |
Direct Costs |
فعالیت مجازی |
dummy activity |
مدیریت پروژه انحصاری |
Directive Project Management |